با سلام واحترام
آقای میر محمدی شما یک جوانی را در نظر بگیرید که با چه سختی و مشکلاتی که داره رفته در س خوانده و فارغ التحصیل شده(البته شاید بعضی از فارغ التحصیلان به خاطر وضعیت خوب اقتصادی خانوادگی اشان وشرایطی که داشتند درس خواندن برایشان خوب وراحت بوده)خوب پس از یک دوره سختی وبا هزینه هایی که متحمل شده وپس از گذراندن دوره سربازی آماده شده که وارد بازار کار بشه اما وقتی در یک شهر کوچک مثل خوانسار که مردمش ومسولینش اخلاق خاصی دارند دنبال کار می گرده و میبینه که هیچ کاری پیدا نمی کنه حتی جایی هم حاضر نیست که اون بره و فقط برای کسب تجربه ورایگان براشون کار کنه وحتی برای پیدا کردن کار به تهران وشهر های دیگر رفته و کاری پیدا نکرده،واقعاً خودتان را جای اون قرار بدهید، یک جوان بیست وچهار پنج ساله تواین شرایط مسلماً با مشکلات بسیاری مثل مشکل ازدواج و مسکن داره دست وپنجه نرم میکنه ،وخیلی از چیزهایی که در این دوره باید داشته باشه نداره مثلا کسی که این مشکلات را داشته باشه چگونه می تواند تفریح داشته باشه ، این شرایط را من خودم احساس کردهام وهنوز هم گرفتار ش هستم و این دوست عزیزم آقا سعید هم همین شرایط را داره و حالا سختی کار پیدا کردن را هم داره میچشه.
و گویا شما مطلبی را با این مضمون که خوانسار بیکار نداره منتشر کرده اید و ایشون هم با دیدن آن مسلماً ناراحت میشه وحالا شاید شما هم از مطلبتان منظور خاصی داشته اید . واین مسئله مطلب مهمی هم نیست که کسی بخواهد بر علیه شما کاری انجام دهد و شما خودتان هم می دانید که هیچ تأثیر ی برای شما ندارد .
اما شما هم باید تا الان درد این جوان را فهمیده با شید وشاید هم شما باید از ایشان عذر خواهی کنید بالاخره احساسات یک جوانی که در شرایط سختی به سر می بره را جریحه دار کرده اید (و این هم زیاد مهم نیست) البته هر کسی شرایط ویژه خودش را دارد حالا چه از نظر اقتصادی چه از نظر خانوادگی و چیز های دیگر وهیچ کس هم نمی تواند شرایط دیگری را بفهمد ودرک کند وشما باید فقط به خاطر انسانیت به هر انسانی در هر شرایطی که هست احترام بگذارید.
ودر پایان بیشک در این حرف ها و نظراتی که رد وبدل شده ومسایلی که پیش آمده حق وحقوقی برای افراد وشما ایجاد شده است و بالاخره افرادی وقت گذاشته اند ونظر داده اند و این جوان هم وقت گذاشته و کار هایی کرده.وشما نیزبرای اینکه حقی بر گردنتان نباشد بهتر است یک فکر اساسی برای ایجاد اشتغال برای جوانان بکنید واین جوان بکنید و به نظر من هم نام ایشان را هم که منتشر کرده اید کار درستی نبوده است.
البته اشتغال در خوانسار دو مشکل اساسی دارد یکی اینکه خود شغل نیست و دیگر اینکه اگر جوانی بخواهد خودش یک کاری را ایجاد کند غیر از نداشتن سرمایه و... با این مشکل مواجه می شود که متأسفانه برخی از مسولین وافراد خواسته یا ناخواسته سنگ اندازی می کنند که این مورد را خودم به شخصه با آن مواجه بوده ام .بعداً اگر فرصت کنم مطالبی در این مورد خواهم نوشت.
با عرض معذرت و تشکر ،توفیق روز افزون وسلامتی برای شما وخانواده اتان ازخداوند منان خواستارم .
و اما در مورد این پست فعال:
از اونجایی که خونسار جاییه که اگه امروز یه چیزی گفتی 4 ماه دیگه متوجه اون مطلبه میشن و اگر این چیز مطرح شده دستخوش شایعه نشده باشه و اومحل یکی پیدابشه که سر منشاء اون چیز گفته شده رو پیدا کنه، جختی میفهمن که ماجرا چی بوده و چطور گذشته.
اگه یادتون باشه من همون موقع گفتم خیلی از بیکارای خونسار اصلا از آگهی های استخدام مطلع نمیشن و در مورد اداره کار نیز هم گفته بودم.
این بنده خدا(سعید مقیمی) هم بلند شده کار ثواب بکنه و به مردم بگه بابا چه غافل نشسته اید که هستند آدمایی که دلشون برای جوونای خونسار بتپه و میخوان کاری برای اعتلای جوونای شهر بکنن.
حالا خوبه مستقیم به خودتون زنگیدن و اصل ماجرا رو گفتن، اگه این حرف شما دستخوش شایعه میشد،و این وسط یکی صداقت گفتارش رو از دست میداد چه بسا که اتفاقات عجیب غریبی گریبانگیرتون میشد که خدارو شکر نشده.
اومحل من خودمو کشتم تا شماره شما رو پیدا کردم من نمیدونم برخی چه جور ایزنی همیزن مث چرچیل شماره پیدا میکنن.
در ضمن این چیزی که من نوشتم برگرفته از تخیل و ذهن خودمه در مورد این اتفاقات، شاید هم روایت دیگری میتوان برای این حوادث ترسیم کرد که اون دیگه با دیگرانه.
یک نمونه از این اتفاق رو برای روشن شدن ذهن شما درمورد جو خونسار در یک پست خصوصی مینویسم باشد که کمک درستان بشود و ذهنتان درگیر که حداقل یک یه نمره 16 هم بگیرید. نمیشه که همش شما مهندسا 18 و19 و 20 ردیف کنید!