خوانسار شهر من

شهری در حصار کوهساران

خوانسار شهر من

شهری در حصار کوهساران

خوانسار شهر من
آخرین نظرات

غبار روی شهر من

کامران میرمحمدی | دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۲ ق.ظ

چند وقتیه دلم گرفته ، بدجور ....

اینقدر که جدی تصمیم گرفتم از خونسار برم ....

از شهری که دوستش دارم برم ، از وطنم دور بشم ....

اون وقتها که خونسار نبودم ، وقتی میومدم به خانواده سر بزنم شدیدا ناراحت میشدم ، دل مردگی توی جوونها موج میزد ، یه جور غبار بی کسی روی تمامی شهر نشسته بود ، بچه ها در مقابل همردیف های شهریشون احساس ضعف میکردند و خودشون رو کمتر میدیدند ( در زمان جوونی ما اینجوری نبود ) ، یه جور دل مردگی توی همه میدیدم و .....

تصمیم گرفتم بیام توی گود و خودم کمک کنم درست بشه ، از خودم از وقتم از آبروم از اعتبارم از پول کمم و .... مایه گذاشتم تا جایی که صدای خانوادم درومد ( توضیح اینکه چرا صداشون درومد بماند ) ....

ولی چند روزه تصمیم گرفتم دوباره از بیرون نگاه کنم ....

دل مردگی سراغ خودمم اومده ، اون غبار روی سر خودمم نشسته ، بچه های خودمم احساس ضعف میکنن و ....

خونسار همونه ، هیچ تغییری نکرده ، هیچ ....

به خودم گفتم خوب کار تو نبود ، مال این حرفا نبودی ، تو رو چه به این حرفا ، گنده تر از خودت فکر میکردی و ....

بساطت رو جمع کن برو ، تو هم مثل بقیه برو .....

تو آیینه نگاه کردم دیدم این حرفها که زدم مال همون غباریه که روم نشسته .

خودم رو تکوندم دوباره فکر کردم ، دیدم نه بابا اینطوریام نیست ....

خونسار دلسوز واقعی نداره ، همش شعاره ، همه فکر خودشونن ، در زمان شعار همه عاشق سینه چاک خونسارن ولی یه گام که بریم جلو یا عشقشون کمرنگ میشه یا زنگ منافع شخصی توی سرشون به صدا در میاد ....

همبستگی تو شهر من وجود نداره ، یکی که میخاد یه کاری بکنه همه به جای حمایتش شروع میکنن ریشه اش را از بیخ زدن ، اونم نه بصورت آشکار بلکه با سیاست و پنهانی ، اگه حس کنن یکی در حال پیشرفته با آرپی جی هفت میزنندش .....

خلاصه بدجور داغونم کرد و فقط به این نتیجه رسیدم که باید رفت ....

خونسار نیاز به همدلی داره ، نیاز به فکر نو داره ، نیاز به دلسوز واقعی داره ....

نیاز داره غبار رو از رو خودمون پاک کنیم و دوباره نگاهش کنیم .

غباراتون رو پاک کنید و به شهرتون از دور نگاه کنید .

 

(( استفاده این مطلب برای غیر از این وبلاگ ممنوعه ، چون درد دل شخصیه برای خودم و با مردم خودم ))

  • کامران میرمحمدی

نظرات  (۱۳)

جانا سخن از زبان ما میگویی
کاملا موافقم با همش. روزگاری ما هم این دوران رو داشتیم .الان 8 ساله که از خوانسار بیرون اومدم و خودمو نجات دادم از :یک سری تنگ نظریها، حسادتها، آدمهای بیکاری که فقط دنبال حساب و کتاب کردن برا بقیه هستند، از محیطی که هیچ پیشرفتی توش نیست، شهری که مسوولینش فقط به فکر خودشونند و به هیچ عنوان کوچکترین قدمی برای پیشرفت و یا حتی جلوگیری از پسرفت شهر نمی کنند چیزی که برای خود من اتفاق افتاد. ولییییییییی امروز من واقعا از شرایطم راضیم خونسارم 1 شهر با طبیعت زیبا بعنوان زادگاهم برام دوست داشتنیه.اما اگه ادماش  غبار دارند دیگه برام مهم نیست.چون خود این ادما اینجوری خواستن.فقط خودشون
به نظر من اصلاح در کوتاه مدت دیده نمیشه. اگر خونسار رو با چند سال پیش مقایسه کنیم خیلی پیشرفت داشته...
روش من اینه که زندگی خودمو بکنم. برای راحتی و رشد خودم و نزدیکانم تلاش کنم و اگر کاری از دستم براومد برای اطرافیان دورتر و احیانا جامعه انجام بدم.
هر کاری هم میکنم برای ارضای روانی خودمه و هیچ انتظاری از کسی ندارم. با این دیدگاه هیچ وقت حرص نمیخورم و آرامش هم دارم....
 
پاسخ:
کمش جان
سطح عقب ماندگی شهرمون اینقدر هست که براش حرص بخوریم و فقط به فکر خودمون نباشیم ...
شهرمونه ، وطنمونه ، ریشه امونه ....
اگر عقب باشه مایه دل شکستگی برای خودمون و شهرمونه و تاثیر بد برای فرزندامون و شناخت آیندشونه .....
با رفتن هم فقط مجبور میشیم نشون بدیم که در محیط خودمون نمیشه رشد کرد و باید تو دریا بود تا رشد کرد همین
کامران خان عزیز به نظر من خونسار مشکلاتی داره اما موافق عقب مونده بودنش نیستم.
اگر میشه چند شاخص رشد یا عقب موندگی تعریف کن و خونسار رو با شهرهای همترازش تو اون شاخص‌ها مقایسه کن.

به نظر من اگر کسی نمیتونه تو این شهر زندگی و رشد کنه و قابلیتهاش فراتر از یه شهر کوچیکه، هیچ عیبی نداره این جا رو ترک کنه. ای بسا کسی مهاجرت کنه و بره بیرون رشد کنه و بعدا منشا خدمت بشه مثل آقای جواهری و... اما با موندن و منت گذاشتن بر شهر موافق نیستم.

کلا موافق نیستم ناراحت باشیم از اینکه قدرمون دونسته نمیشه. ما هر کاری میکنیم حتی کار اجتماعی، در درجه اول برای ارضای نیازهای روانی و شخصیمونه. پس دلیلی نداره اگر این کارها به ثمر ننشست ناراحت بشیم. بنابراین خواهش میکنم خودتو اذیت نکن...

حتما میبخشی که بات صریحم:)

پاسخ:
کمش جان
ممنون از نظرت
نظرت برام محترمه
ولی کاش در نظرت از من استفاده میکردی نه ما
برای سطح عقب موندگی شهرمون هم نیاز به آمار و شاخص نیست ، کافیه یه کم اینور اونور بریم و بازتر نگاه کنیم ( البته این نظر منه و ممکنه غلط باشه )
شما هم صراحت من رو ببخشید لطفا
  • سیدشهاب میرشفیعی
  • کامران جان
    خونسار رضا خان میخواد...قاطع،نوگرا و بی رحم،یه نفر که بی تعارف همه رو نقد بکنه...
    نا امید نباش چون شما بعد از خدا امید همه ما هستی...
    کامران جان مقاومت کن و تو این مقاومت رو کمک من حساب کن
    شاید به اندازه شما نتونم شدت این غبار رو درک کنم ولی می تونم به اندازه یه نفر ناقابل کمک کنم
    مهندس خسته نشو...اگه شما هم سنگر رو خالی بکنی دیگه چه کسی به فکر این شهر خواهد بود
    کامران جان خونسار هم شبیه ساختمان مانی هستش فقط یه کم بزرگتره...یادته مانی چقدر بی نظم و کثیف بود؟پارکینگش رو یادته؟راهروهای تاریکش رو یادته؟ولی درستش کردی،هر چند سخت بود ولی درستش کردی...پس خونسار رو هم میتونی درست کنی،مطمئن باش
    پاسخ:
    دم شما گرم
    نمیدونم چی بگم فقط حس میکنم خیلی دوستت دارم که اینجور به آدم روحیه میدی 
    حتی اگه همه چیزهایی هم که گفتی در مورد من صادق نباشه
    کامران جان سلام خیلی نارحت شدم ازآن عقید پاکت که دراین شهر غبارآلود نتوانستی غبارشهرو پاک کنی وبخاطرآن کذشتی که خانواده داشته وهمیشه پشتوانه شما بوده و یاد این شعر می افتم                            در حیرتم ازمرام این مردم پست         این زنده کش مرده پرست            تا شخص بودزنده کشندش زجفا           چون مرد بر عزت ببرندش سردست                           
    پاسخ:
    سلام دوست خوبم
    ممنونم ازت
  • خوانسار نامه
  • من که ساکن خونسار نیستم خیلی وقت ها از برخوردهای بد عزیزان خونساری دلم می گیره...نمی دونم چرا خیلی از همشهری های خونسار اینقدر منفی و دلمرده هستند و تو هر کاری نه میارن
    شاید کوچکی خونسار و فضای محدود اون باعث شده همه یه جورهائی دچار افسردگی مزمن باشن
    تو خونسار نباید منتظر کسی موند باید انفرادی پیش رفت چون تو خونسار معمولأ مردم پیرو هستند نه پیشرو
    مهندس جان اشکال شما اینه که فکر کردی خونسار میتونه مثل تهران و اصفهان و... باشه،خونسار یه شهر کوچک با 30 هزار نفر جمعیته که همه همدیگه رو میشناسن و جایگاههای اجتماعی از قبل تقسیم شده
    خونسار حال حاضر اصلأ جای پیشرفت شخصی نداره 
    با همه این حرف ها اما من فکر می کنم خونسار رو میشه عوض کرد اما با صبر و صبر و صبر الان وقت خسته شدن نیست

    سلام
    کامران میرمحمدی و حرفاش همیشه به من حس خوبی میداد، اما نمیدونم چرا این بار نداد!!!
    وقتی عکس کامران میرمحمدی رو دیدم زمان انتخابات، هیچ شناختی ازش نداشتم، به واسطه مهدی حاجی زکی شناختمش و الان عاشقشم. یکی از دلایلی که به کامران خیلی علاقه مند شدم جسارت ، امید و تلاشش بود. اومده بود که یه کاری براش شهرش بکنه و کاملا مشخص بود که برای رسیدن به اهدافش هیچ مانعی نمی تونه جلوی راهش باشه

    این تفکر کامران رو من هم داشتم، 3-4 سال پیش، همش دلم میخاست برای شهرم یه کاری بکنم، همیشه به خودم میگفتم من عاشق خوانسارم ، به هیچ وجه از خوانسار نمیرم، دانشگاه جای دور نرفتم که بتونم توی خوانسار باشم. اما الان اون غبار روی من و همه همسنای من نشسته. الان طرز تفکرم عوض شده. الان فقط به این فکر می کنم که برم از این شهر ...

    نمی دونم چی باید بگم ...
    پاسخ:
    عباس جان
    اندازه برادرم دوستت دارم فقط همین
    خونسار شهر آرزوهاست ....

    توی خونسار منافع بیشترین حرف رو میزنه و روابط بهترین  گام واسه پیشرفته ...

    بهشتی زیبا که از دور قشنگه و باید برای داشتنش سختی هارو هم تحمل کنی ...
    فقظ باید چشم رو همه چیز بست همین
    چرا ناراحت شم عزیز دلم؟ من اصلا خونه ناراحتی رو بلد نیستم:))
    جسارتا اون نظر شخصی نبود که بگم "من" بلکه یه نظریه روانشناسیه که البته ممکنه در مورد شما صدق نکنه... با این حال ما چاکریم دربست :)
    یکی از آرزوهام اینه که یکی دوتا از اعضای شورا برند کنار تا شما رو تو شورا ببینم و یه تحرک اساسی تو شورا اتفاق بیفته....

    پاسخ:
    خیلی خوشحالم که یک انسان با ظرفیت بسیار بالا رو در کنارم میبینم که راحت میشه بهش انتقاد کرد ....
    منم برم شورا هیچ اتفاقی نمیوفته کمش جان ، منم چیزی تو چنته ندارم فقط شعار میدم
  • سیدشهاب میرشفیعی
  • آباد کردن خونسار نیازمند زمان فوق العاده زیاد و صبر ایوب هستش و این کار مرد عمل میخواد،مهندس جان چون شما سابقه زندگی تو تهران رو داری و با مشکلات بزرگ کلانشهرها آشنا هستید پس میتونی مشکلات شهر کوچکی مثل خونسار رو رفع بکنی و به همین خاطر من معتقدم که شما فرد اصلحی جهت حضور در شورا هستید...
    کار بزرگ مرد بزرگ میخواد...پس بسم ا...
    پاسخ:
    سید جان اینقدر خجالتم نده بابا
    اینطوریام نیست
    کلا اینقدر از آدم تعریف میکینی آدم دچار غرور کاذب میشه
  • سیدعلی میرمحمدی
  • سلام به همشهری عزیزم، من اصالتاً خوانساری هستم ولی تهران به دنیا آمدم خیلی خوانسارو دوست دارم ولی نه برای زندگی فقط برای تفریح و استراحت دو سه روزه ،چون واقعاً خوانسار جای زندگی نیست شهری ساکت و بدون جنب و جوش و چون من از بچگی در یک محیط شلوغ و اجتماعی بودم نمی تونم یک همچنین جایی زندگی کنم بخاطر همین بهت حق میدم
    پاسخ:
    سلام به همشهری و هم فامیل عزیزم
    اگه اصالتا خونساری هستید پس باید فامیل هم باشیم
    خوانسار واقعا دوست داشتنیه و ساکتیش خودش یک جاذبه است و آرامش توش موج میزنه ولی ......

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی