خوانسار شهر من

شهری در حصار کوهساران

خوانسار شهر من

شهری در حصار کوهساران

خوانسار شهر من
آخرین نظرات

وابستگی یا دلبستگی؟

کامران میرمحمدی | پنجشنبه, ۵ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۱۲ ب.ظ
وابستگی یعنی میخواهمت ؛ چون مفیدی

دلبستگی یعنی میخواهمت  ؛ حتی اگر مفید نباشی    

من به خودکار گران قیمت روی میزم برای جلسات مهم،
وابسته ام
اما به جعبه آبرنگ بی خاصیتی که یادگاردوران کودکیم است
 دلبسته ام
من به میز مدیریت که هر روز پشت آن می نشینم
وابسته ام
اما به آن گلدان کوچک کاکتوسی که کنار پنجره گذاشته ام،
دلبسته
من به کتابهای مهندسی کتابخانه ام وابسته ام اما به کتابهای دکتر
شریعتی روی میزم دلبسته

وابستگی ها را جامعه و فرهنگ و والدین می آموزند و پرورش
 میدهند اما دلبستگی ها انعکاس خود واقعی من هستند.

راستی من و تو، به چی وابسته ایم به چی دلبسته؟
  • کامران میرمحمدی

خوانسار

کامران میرمحمدی

نظرات  (۲۵)

به تمام وسایل و اطرافیانم وابسته هستم 
دلبستگیامم نمی‎خام بگم

میگم مهندس عکست خیلی مدیرعاملیه‎ها شرکتتون چاه نمی‎خواد؟

پاسخ:
فوتوشاپه بابا من خودم شاگرد کمش هستم عزیز
  • منیره کامران
  • آدمای دنیای من فعل هایی را صرف میکنند که برایشان صرف داشته باشد!
    .
    من به وبلاگت وابسته ام

    ولی به آن سیبیلهای نازت دلبسته ...

    :)))))))))))))

    بوردین جمعم کردین که ولی گنایان از وسکی بخندایان ...
    پاسخ:
    الان اچام 
    به سلولم،بندم ، قفسم ، زندانم هم وابسته ام و هم دلبسته.
    درضمن فعل آمدن را به گویش خوانساری برایتان صرف میکنم باشد که رستگار شوید
    ِِاِچان -  اِچه -  اِچو - اِچمین - اِچدین -اِچنده
    پاسخ:
    من بازم نفهمیدم ، صرف فعل آمدن برای چی بود ؟!
    ببخشیدا مهندسیتونو کجا گرفتید کامران خان؟
    در جواب وشکو که گفته بیاید جعمم کنید گفتید الان اچام. باید بگید علان اچان خب خونساریش بود دیگه.
    اچام یعنی چه....؟؟؟!!!
    وای خدا بلا به دور.من اینقد بعید حرف میزنم؟ خدایا منو ببخش. خیر سرم دارم ادبیات میخونم.
    پاسخ:
    من در پست های قبلی گفتم خونساریم خوب نیست ، من در دبیرستان فقط تحت اللفظی خونساری رو شنیدم و دستور زبانی بلد نیستم
    در ضمن متاسفانه در دروس مهندسی خونساری یاد نمیدند
    منظورم از مهندس بودن این بود که منظور منو متوجه نشدید که برای چی صرف افعال رو براتون گذاشتم .وگرنه میدونم که تو مهندسی خونساری یاد نمیدند..
    اول گفتید نفهمیدم صرف افعال رو برای چی گذاشتید چون منظور منو از صرف افعال خونساری متوجه نشده بودید گفتم مهندسیتونو از کجا گرفتید.
    علان افتاد که منظور من چی بود یا نه؟
    نمیدونم چه جوری براتون توضیح بدم که متوجه بشید.
    پاسخ:
    بعله 
    افتاد
    خیلی دلنوشته ی دلچسبی بود.خصوصا "دلبستگی ها انعکاس خود واقعی من هستند"

    من معتقدم عشق با دلبستگی شروع میشه و با وابستگی ادامه پیدا میکنه، و رخوت انگیز شدن و ویا حتی نابودی شعله های آتشینش بخاطر همین غبار وابستگیه
    وابستگی تو ذات خودش ، خودخواهی داره
    در حالیکه دلبستگی با ایثار سازگار تره
    وابستگی منجر به فشار و دردسر و حتی گاهی رنجش معشوق میشه
    در حالیکه دلبستگی ، مورد عشق واقع شدن بی قید و شرط معشوقه

    سخته که دلبسته باشی و سعی کنی وابسته نشی...
    پاسخ:
    مرحبا
    زیبا بود
    من به فضای مجازی وابسته ام
    و به دوستان مجازیم دلبسته
    پاسخ:
    اگر بنده نیز جزو دوستان باشم به این موضوع افتخار میکنم
  • نمیخام بگم
  • کمش کفته دلبستگیهاش منم یعنی نمیخام بگم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    آره ، تو دلبستگی خیلی ها هستی 
    منم به غرورم خیلی دلبسته ام ... خیلی ها ولی نمیدونم چرا مردم حالیشون نیست و سعی نمیکنند بهش احترام بگذارند باید به زور حالیشون کنی!!!!
    ظاهرا اونا به غرورشون وابسته اند
    پاسخ:
    منم مغرورم ولی همه میگند غرور خوب نیست :((((((
  • خـــُلـــِدستان
  • تفاوت دو شهردار «نوشته ای به قلم کامران میرمحمدی»
    دوشنبه، 30 دسامبر 2013 ساعت: 11:17 ب.ظ
    «نوشته کامران میرمحمدی»: چند ماه قبل برای کاری به شهرداری یکی از شهرهای مجاورمراجعه کردم وبعلت بی احترامی وتوجه نکردن به مشکل بنده وبی توجهی به مراجعین ازکوره در رفتم و با صدای بلند با کارمند مربوطه صحبت کردم ، البته بعدپشیمان شدم و عذرخواهی کردم. در پی این موضوع چند ماه کار من گیر […]
    Print This Post | |

    «نوشته کامران میرمحمدی»: چند ماه قبل برای کاری به شهرداری یکی از شهرهای مجاورمراجعه کردم وبعلت بی احترامی وتوجه نکردن به مشکل بنده وبی توجهی به مراجعین ازکوره در رفتم و با صدای بلند با کارمند مربوطه صحبت کردم ، البته بعدپشیمان شدم و عذرخواهی کردم. در پی این موضوع چند ماه کار من گیر کردو کلی هم جریمه بی دلیل شدم و…/ شهرداربا صدای بلند و پرخاش کنان حرف من را قطع کرد و گفت با کارمند من بلند حرف زدی ، میدم بیچاره ات کنند و…و دیگه نگذاشتند من حرف بزنم و سوار ماشین شدند و رفتند.

    نگاه اول «برخورد شهردار شهر مجاور خوانسار»

    چند ماه قبل برای کاری به شهرداری یکی از شهرهای مجاور مراجعه کردم و بعلت بی احترامی و توجه نکردن به مشکل بنده و بی توجهی به مراجعین از کوره در رفتم و با صدای بلند با کارمند مربوطه صحبت کردم ، البته بعد خودم پشیمان شدم و عذرخواهی کردم . در پی این موضوع چند ماه کار من گیر کرد و کلی هم جریمه بی دلیل شدم و …  ادامه در ....


    ..http://www.vfme.blogfa.com/

    پاسخ:
    ممنون استاد
    ولی من در سایت ارشاد که آدرس دادید این مطلبو ندیدم
    فقط در گلپا خبر درج شده است
  • حمید امینی
  •  کامران جان من هم به خوت و هم به وبلاگتو همه مرامت و ابسته ام چکنم دسته خودم نیست
    پاسخ:
    کاش دلبسته بودی آخه من همیشه مفید نیستم
    ربیع بهار دلهاست ...
    بهارت همیشه سبز باد رفیق ...
    پاسخ:
    ممنونم عزیزم ، شمام همینطور
  • عباس جنابی
  • سبیلاتون کو مهندس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    پاک ناامید شدم ازتون ...
    حیف نبود آخه؟
    من نذاشتم بابامم سبیلاشو چند ماهه کوتاه کنه چه برسه به شما که از ته زدید!!! خودمم که سبیل گذاشتم
    آخ بگردم دور اون سبیلایی که باد برد ...
    پاسخ:
    عمرا بر باد بره عباس جان
    بس که شما سیبیل سیبیل کردید دخترم با فوتوشاپ اینو درست کرده
    تو که ساده لوح نبودی عزیز
    بابا کلاس، مهندس،‌هنرمند، خلاق، اصلا همه چی. اون عسگد که دارن میکِشنتون، خیلی جالب بید. بابا زیبا آفرین.
    اون کسی که داره شما رو میکشه مهمه.کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دختر یا پسر کیه؟ کادرو؟ کاچنه شو؟ یا کاو؟ شما جی ریبریژ هاکدین؟ یا عسگدونو داره؟
    اینان سوعالات یک خوساری است.
    مزاح است به دل نگیرید.
    پاسخ:
    ما اینیم دیگه
    اون که داره میکشه که از ظرافت دستش معلیمو دتو ، مون جی ریبریش هاکستام ، به مون ادکسا و ادکشا ، .....
    در مسافرت آنتالیا به این عسگ .....
    در خدمتیم
    کلی خندیدم از خونساری نوشتنتون. ولی این دسته که داره شما رو میکشه اصلا ظرافت دخترونه نداره ها.من فکر کردم مرده.
    تصیحیح می شود : مون جی ریبریژ هاچستیدان،‌به مون کِسا و اژکشا. معمولا توی صیغه غایب زمان ماضی بعید (یا ماضی نقلی) تو گویش خونساری ژ به کار میره.مانند:
    اژکشا- اژتنگاشت - اژبرت
    حال میکنید تدریس خصوصی رو.
     
    پاسخ:
    بابا تدریس
    بابا خصوصی
    ممنون از محبتتون
    امروزم با یادگیری آغاز شد
    سلام
    استاد گرامی همیشه دست نوشته شما میخونم
    تشکر ویژه در این خصوص دارم
    شاد باشید

    پاسخ:
    ممنونم دوست عزیزم
    شرمندم میکنید
    واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای پس کو اون سیبیلات ...؟؟!!

    دیگه باهات قهرم :(((((((((((((((((((((((((((((((((
    پاسخ:
    خودت گفتی بزن
    تورو خدا آشتی :(
    ببخشید شما ...!!!؟؟؟
    پاسخ:
    به پروفایل من مراجعه فرمایید
  • سوغات خوانسار
  • سلام
    برای خرید محصولات از فروشگاه من دیدن کنید .
    بزودی محصولاتی از خوانسار زیبا .

    http://silkoh.blog.ir/

    پاسخ:
    اینا که سوغات خونسار نیستند که :(
  • نمیخام بگم
  • چشم رفتم رای دادم جیگرد بقربون
    پاسخ:
    ممنونم عزیزم
    سلام بر کامران بزرگ

    مطلب خوب و تاثیر گذاری بود موفق باشی
    پاسخ:
    سلام بر استاد بزرگوار خودم
    خوشحالم که خوشتون اومد
    پاینده باشید
  • محمد رضا
  • سلام وابستتگی و دلبستگی دو تا مفهوم جالب اند و بسیار عمیق ولیکن این ملموس کردن شما قابل تقدیره اما من نمی تونم بین وابستگی ها و دل بستگی یا نه بهتره بگم بین دل بستگی هام و وابستگی هام مرزی قائل بشم شاید از ضعف چشمان آستیگمات من باشه که مرز بین اشیا رو از بین می بره و یا در هم رفتگی شگرف این دو (دل بستگی و وابستگی)برای من نمی دونم
    پاسخ:
    سلام 
    به تدریج خودشون از هم جدا میشند
    نیاز به زمان هست
  • محمد رضا
  • راستی با مطلبی درباره ی مرگ آپ کردم
    پاسخ:
    حتما خدمت میرسم
    مهندس عزیز وبلاگ تان شاد وامیدوارانه نیست ، احساس ناامیدی وغم می دهد ! راستی چرا؟
    پاسخ:
    جدا ؟
    خودم دقت نکرده بودم
    بهش فکر میکنم
    حال و هواشو عوض میکنم
    ممنون از یادآوریتون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی