امروز یه مطلبی خوندم که خیلی دلم میخواست یه پست بلند بالا بذارم و یه جورایی یه حرفایی به بعضی ها بزنم ولی نشد ، چند بارم نوشتم و پاک کردم بعد به خودم گفتم تو که آدم سیاسی نیستی چرا خودتو قاطی این بازیا میکنی تا تونستم خودمو قانع کنم که ننویسم .
بابا محض رضای خدا بیاید یک کم به فکر خونسار باشیم نه فقط به فکر خودمون
منم گیرهمین کار برا خونسار شدم که علان زندونی ام کامران خان.
کاش مینوشتید تا مرهم آلام اونهایی باشه که زخم خورده ان.تا اونام بفمن که تنها نیستن و همصدا با شمابشن بلکم اثر کنه.
وقتی که حرفهامون رو به معرض دید دوستامون توی این فضا میذاریم باید بدونیم فقط حرف من نیست. حرف ماهاست.همه ی اون خونساری هایی که هر جاباشن دل و قلبشون برا خونسار میتپه.
ولی این پست شما رو در یک مصرعی خلاصه میکنم:
بگذار تا بگویم هر حرف گفتنی نیست....