مرکز خرید
توی تعطیلات هفته گذشته رفته بودم خرم آباد ، جای همگی خالی ....
روز چهارشنبه صبح هنوز از تو رختخواب بیرون نیومده بودم که دیدم همه آماده شدند برند بیرون ، همونجوری خوابآلو پرسیدم کجا ؟! گفتند داریم میریم خرید ، نمیای ؟ گفتم من حال و حوصله خیابون گردی رو ندارم خودتون برید ، به خانمم گفتم ما که چیزی نیاز نداریم کجا میرید ؟! گفت منم حوصلم سر رفته باهاشون میرم یه دوری بزنم ....
خلاصه همه رفتند و منم در آرامش کامل بقیه خوابم رو میرفتم که بعد از دو ساعت با سرو صدا و تلق تولوق برگشتنشون از خواب بیدار شدم ......
اومدم توی حال دیدم تقریبا 36 متر مربع داخل حال پر از کیسه پلاستیکهای مختلف که روی اونها آرم شهروند خورده پر شده .
به خودم گفتم عجب پدر زن باحالی دارم ببین برای دو روز اقامت من چقدر خرید کرده و .... چند دقیقه ای بیشتر نذاشتند تو ابرا بمونم و گفتند آقا کامران حالا اینارو چجوری میخوای ببری خونسار !!!!!!
من که مثل این شخصیت های برنامه کودک فک پایینم تا روی زمین کشیده شد گفتم اینا مال ماست ؟! خانمم یه لبخند رضایت از کار پیروزمنداش زد و گفت ، آره 600 هزار تومن جنس خریدم به قیمت 520 هزار تومن !!!!
اول فکر کردم برای اینکه قُر نزنم اینو میگه منم ادای آدمهای بافرهنگ رو درآوردم گفتم عزیزم حالا خریدی دستت درد نکنه ولی توی شهر خودمون میخریدیم اینارو ، دیگه دستمال کاغذی و پنیر و کره و .... رو که شهرمون داره که ، میذاشتی توی شهر خودمون پولامونو خرج کنیم ( حالا از عصبانیت داشتم منفجر میشدم ها ) و داشتم به سخنرانی ادامه میدادم که خانمم گفت آخه 80 هزار تومن زیر قیمت مصرف کننده خریدم ، کل شهر را توی ترافیک رفتیم کلی بارکشی کردم حالا عوض دست درد نکنیته .....
خلاصه من که دیدم تو شهر غریب الانه که یه کتک مفصل هم بخوریم گفتم جریان چیه ؟
گفتند اون طرف شهر یه فروشگاه شهروند هست که بین 10 تا 15 درصد زیر قیمت مصرف کننده جنساشو میفروشه خیلی هم شلوغه و خیلی باید تو نوبت پرداخت وایسی و ....
من که یک خورده دیر باورم گفتم یه نگاهی به تاریخ مصرفهاش بندازم دیدم همه درسته !!
نگاه به شرکت های تولیدیش انداختم دیدم از بهترینهاست !!
خلاصه هرچی گشتم یه ایرادی بگیرم نشد ، آخرش برای اینکه کم نیاورده باشم گفتم من حاضر بودم 80 هزار تومن بیشتر خرج کنم ولی از شهر خودم خرید کنم که سیل چپ چپ نگاه کردنها کلا قضیه را تمام کرد و مثل بچه های خوب بلند شدم توی ماشینم جاسازی کردم و ...
توی دلم خیلی چیزها گذشت ، چرا شهر من یه همچین جایی نداره ، چرا مردم شهر من برای تهیه مایحتاجشون باید برند شهرهای دیگه ، چرا همه چیز تو شهر من پیدا نمیشه ، چرا یه زمانی شهر من مرکز خرید شهرهای دیگه بود ولی الان برعکس شده ، چرا گوشتمون رو از دامنه باید بخریم که ارزونتر بیوفته ، مانتو از گلپایگون ، لوازم خانگی ارزون از شهرهای بزرگ و.... ؟؟؟
خلاصه اینقدر سوال برام پیش اومد که تا دو سه ساعتی گیج بودم ولی خوشحال از این که پول بنزین مسافرتم درومده .
فقط میتونم بگم کمبود یه مرکز خرید بزرگ و کامل رو توی شهرم با تمام وجود حس کردم .
- ۹۳/۰۲/۲۹
آقا کامران ما در شهرمون فروشگاه رفاه داریم که هم پنیر داره هم دستمال کاغذی هم ....و زیر قیمت مصرف کننده هم هست ....اما مثل همیشه مرغ همسایه غاز ،اگر حس کمک رسانی به شهرتون و گردش پول تو شهرتون بیشتر واقعی بود نه فقط شعار و ادعا بخاطر 80000 پولتونو که از همین شهر در آوردین تو خودش خرج میکردین که کاسبی شهرتونم رونق داشته باشه ، در ضمن به همسرتونم بگین بی زحمت ادعای خوانسار دوستی برا این شهر نکنید و در انتخابات شرکت نکنید که بخواهید به شهری که حاضر نیستی به خاطر80000 ارزونتر خرید کردن سود بهش برسونی در حالی که داری کسب درامد ازش میکنی و در اون زندگی میکنی .لا به لای تمام مطالبتون میشه ریا رو دید بس کنید.
(در ضمن حتی اگه 40 لیتر بنزین در رفت و امدتون به خرم آباد و گردشی که اونجا کردین مصرف کرده باشین که بیشتره میشه نزدیک 40000 تومان مصرف سوختتون بوده حالا ببینید شما رونق و سود شهرتونو به 40000 تومان فروختید .) کاسبای ما باید صبح تا شب بیکار بشینن که خانم شما پول این شهر و ببره بیرون شهر (خرم آباد ،گلپایگان، تهران ...)خرید کنه و شما هم هیچی جز ادعا ی خوانسار دوستی نداشته باشید....
موفق باشید