بدون شرح
- ۱۰ نظر
- ۰۵ شهریور ۹۲ ، ۰۰:۲۰
تهرون بودم ، سر چهار راه پشت چراغ قرمز...
کودکی بدو بدو سمتم اومد و گفت:
آقا آقا ... چسب
زخم نمیخواین؟
- ارزون میفروشما ...
لبخندی زدم و گفتم:
- اگه تمام چسب
زخمهایت را هم بخرم نه
زخمهای من خوب میشند نه زخمهای تو ...
کودک نگاهم کرد و گفت :
****پول نداری شعر فلسفی تحویلم نده
با توجه به مشکلات بسیاری که از سالیان گذشته در شهرم به لحاظ شهرسازی سلیقه ای و ساختار غلط شهری میدیدم برآن شدم که گامی در جهت بهبود آن بردارم و در کاهش مشکلات همشهریانم کمکی شایسته نمایم و مطالعاتی در این زمینه کردم و با توجه به سوابق اجرائی که داشتم درصدد کسب کرسی اجرائی مدیریت شهری برآمدم که متاسفانه با توجه به تشخیص عدم لیاقت از سوی مردم عزیزم موفق به کسب رای حدنساب نشدم و دوستان عزیز و لایق تری این کرسی ها را بدست آوردند . ضمن خرسندی از این موضوع برآن شدم تا یافته های خود را در جهت کمک به این عزیزان مکتوب کنم که چنانچه این عزیزان مصلحت دیدند در مدیریت شهرمان به کار بندند .
آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود.
اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد.
خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا
داشته باشیم. با یک کوروت کروکی جگری.
خدایا شکرت...
* دو نفر که زیر سقف یک شهر زندگی می کنند**
** دو نفر که یک دین و یک مذهب دارند**
** دو نفر که توی شناسنامه دارای یک ملیت مشترک هستند**
** هر دو به یک روزنامه آگهی داده اند**
** و آگهی هر دو در یک صفحه و در کنار هم چاپ شده است **
** می بینید چقدراشتراک بینشان هست ؟ **
** فقط کمی جنس آرزوهایشان تفاوت دارد ....
چند وقتیه که به سبب تفریح فرزندانم
تقریبا هر روز یا شاید یک روز در میان میرم پیست اسکیت سرچشمه که به همت شهردار
عزیز و سرمایه گذاری خصوصی ایجاد شده و یک تفریح مفرح و سالم و ورزشی برای
نوجوانها و جوانها ایجاد شده ، به جهت جذابیت این ورزش
هــمـانـطـورکــه خــوردن شــراب حــرام اســت،
خــوردن غــصـه هــم حـــرام اســت
و خـــوردن هـیـچ چــیـز مــثـل خــوردن غــصـه حــرام نــیـسـت.
...
اگـر مــا فـهـمیدیــم کــه جـهان دار عــالم اوســت دیــگـر چـه غصــه ای بــایـد بخـــوریـم ؟
دکتر قمشه ای